یکم ـ خطاهای منطقی
1ـ غافلگیری
2ـ مشخص نبودن ربط و پیوند یک بحث با مباحث پیشین و پسین
3ـ ارائه نکردن تعریف دقیق از موضوع بحثها
4ـ نادیده گرفتن تعاریف پیشین از امور مشهور و ارائۀ تعریف جدید
5ـ خلط مدخل دائرةالمعارفی با مدخل لغتنامهای
6ـ تفکر انتقادی نداشتن
7ـ استناد به مشهورات و مقبولات و وجدانیات
8ـ رابطۀ ناصحیح میان موضوع بخشها و فصلهای مختلف مقاله
9ـ تجویزگری به جای توصیف
10ـ ادعاهای کلان
11ـ تعمیم نابجا
12ـ پریشانی منطقی
13ـ بیتناسبی دلیل و مدعا
14ـ مدعای بدون دلیل و اثبات نشده
15ـ گزافه گویی
16ـ خلط متودولوژی فلسفه و علم
دوم ـ نقاط ضعف در نگارش ادبی
17ـ غلطهای املایی
18ـ نگارش مغلق و دور از فصاحت
الف) مشکلات دستوری
ب) مغلق نویسی عمدی
پ) کاربرد تعابیر عامیانه، عرفی و غیر دقیق
ت) کاربرد کلیشههای لوث شده برای واژه سازی
19ـ ضعف در پاراگراف بندی
20ـ نقل قول مستقیم
21ـ کثرت پاورقیها و حاشیهها
22ـ ایجاز مُخِلّ
23ـ پدید آوردن نسخههای مرکب
24ـ ناتمامی مقاله
سوم ـ خطاها در نگارش علمی
25ـ ژورنالیسم
26ـ ابهام در تعبیر
27ـ بیتوجهی به تولید ادبیات علمی
28ـ کاربرد اصطلاحات من عندی
29ـ بیتوجهی به مخاطب مقاله
30ـ حجم نامناسب مقاله
31ـ توسعۀ ناهمسان مباحث
32ـ ضروری نبودن بحث برای مقاله
33ـ بحثهای بیاولویت
الف) پرداختن به بحث پیش از استواری مبانی نظری آن
ب) محدود نکردن موضوع با توجه به اولویتهای پژوهشی
پ) توجه نداشتن به نیازهای جامعۀ علمی و بومیسازی دانش
34ـ تأکید و تصریح نکردن به مهمترین کشف حاصل از مطالعه
35ـ زیادهگویی
الف) اسهاب و کشدار نوشتن
ب) کاربرد تعابیری که عملا اطلاع خاصی به خواننده نمیدهند
پ) کلی گویی و شعار دادن و دقیق ننوشتن
ت) کثرت ارجاعات و تمثیلات
36ـ وجود تیترهایی که با محتوایشان نقض میشوند
37ـ ابطال ناپذیری
چهارم ـ خطاهای روش علمی
38ـ ارائۀ مواد خام به جای پردازش
39ـ بیان ثمرات عملی، به جای تأکید بر ثمرات نظری
40ـ عبور سرسری و به لایههای عمیق بحث نفوذ نکردن
41ـ عینیت نداشتن و جانبدارانه پیش رفتن، یا نقض بیطرفی علمی
42ـ تتبع نکردن
43ـ تحت تأثیر منابع جانبدار واقع شدن
44ـ استقصاء نکردن شواهد اثبات کنندۀ مدعا
45ـ حضور مؤلف در مقاله
الف) عذر تقصیر آوردن برای کمکاریها
ب) تحسین خویش
46ـ پردازش ناصحیح اطلاعات
الف) حاکم نبودن منطقی خاص بر گزینشها
ب) فقدان دستهبندی
پ) دستهبندی مکانیکی و بر پایۀ معیارهای نامربوط
47ـ زمانپریشی و فقدان نگرش تاریخی
48ـ نپذیرفتن مسئولیت هیچ یک از مبانی و استدلالات
پنجم ـ نقاط ضعف در طراحی پژوهش
49ـ ضعف در مطالعۀ اولیه و ناآگاهی از بستر و زمینۀ بحث
50ـ ابهام در تعریف موضوع مطالعه
51ـ محدود نکردن موضوع مطالعه
52ـ نبود نوآوری
53ـ مشکلات پلان
54ـ نقاط ضعف چکیده
55ـ مشخص نبودن رویکرد
56ـ مشخص نبودن روش
57ـ مشخص نبودن پرسشهای اصلی
? بیانیه آیتالله بهجت قدسسره در تسلیت تخریب قبور ائمه علیهمالسلام:
الحمدلله و الصلاة علی سیدالأنبیاء محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم أجمعین.
☑️ ضمن تسلیت به صاحب اعظم تمام امثالِ این مصائب و مسئلت تعجیل فرج با اذن خداوند اجل، بیان میشود:
✔️ جاهلها گمان میکنند که با تخریبات قبور ائمه (صلواتاللهعلیهم) میتوانند تشیّع را ریشهکن کنند. شیعه و سادات و بزرگان آنها، بالاتر از تخریبات را در زمان ائمۀ ایشان دیدهاند و آنکه پس از تبدیل تخریب به تعمیر، بر قوّه ایمان ایشان در صورت و معنی افزوده گردیده است.
✔️ از زمان حضرات علی و فاطمه علیهماالسلام تا زید و یحیی یکبهیکِ مقتولین بنیالعباس و تخریبات متوکل ملعون و متوکلهای هر زمان، همه مشهود ائمه حق بوده و با اِخبار آنها به فساد و افسادهای دشمنان ایمان تا خروج سفیانی که از حتمیّات قبل از ظهورِ دولت حقّه عجّلاللهفرجصاحبها است و غیر حتمیّات بوده و خبر دادهاند به آنچه که به اهل ایمان رسیده و میرسد قبل از ظهور تا بهآنجا که فرمودهاند: «نَحْنُ صُبَّرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا لِأَنَّا صَبَرْنَا بِعِلْمٍ وَ شِيعَتُنَا صَبَرُوا عَلَى مَا لَا يَعْلَمُون». با همه ی این امور، ۳ نفر با ایمان آن زمان، به بیش از ۴۰۰ میلیون شیعه کثراللهامثالهم رسیدند.
✔️ همهی اهل حق باید تشخیص وظیفهی عملی بدهند؛ از جمله:
▪️مسارعت در تعمیر کامل تخریبات ظالمین و فاسقین
▪️و تأکید در اقامه مجالس درس و تدریس احکام ثابتۀ اهلبیت
▪️و مجالس روضه و بیان فضائل آنان و انشاء مدایح و مراثی
▪️و رسیدگی به ضعفاء شیعیان و دوستان آنها بهنحوی که علماء شیعه تصویب فرمایند
▪️و با بکاء با سوزش دل که موجب اتصال روحی و معنوی به آنان و قرب معنوی به مبداء اجل و اعلی میشود. اگرچه جاهلها فواید آن و تظاهرات مشروعۀ موجبه آن را نفهمیدهاند.
✔️ از خداوند، عذاب دنیوی و اخروی کفار و منافقین به آلمحمد (علیهمالسلام) و شیعیان و دوستان ایشان، و هلاک صوری و معنوی آنها را بهزودی در دنیا قبل از آخرت با تعجیل در فرج و عدم مهلت به آنان به فساد و افساد بیش از این به ظالمین مسئلت داریم.
«و السلام علی جمیع اهل الایمان فی الشرق و الغرب و رحمة الله و برکاته»
⏳روایت تاریخی رهبر انقلاب از جنگ اُحد
?اگر سنگر را رها کنیم…
«در جنگ احد مسلمانها اول پیروز شدند؛ بعد به خاطر دنیاطلبىِ یک عده از خودشان، دچار شکست شدند. کسانی از اینها به شهادت رسیدند - مثل جناب حمزهی سیدالشهداء و دیگران - بقیه هم فرار کردند و رفتند روی آن کوه… پیغمبر فرمود شهدا را بردارند و به مدینه بیاورند - احد نزدیک مدینه است - راه افتادند، آمدند وارد مدینه شدند… شبِ آن روزی که این حادثهی تلخ اتفاق افتاده بود، برای پیغمبر خبر آوردند که یک عده از مشرکین بعد از آنکه از مدینه دور شدند، به این فکر افتادهاند که حالا که مسلمانها شکست خوردند، خوب است ما حمله کنیم و کار مسلمانها را تمام کنیم… پیغمبر مردم را جمع کردند، گفتند همه بیائید توی مسجد. آمدند توی مسجد. فرمود: شنیدم دشمن در فلان نقطه اجتماع کرده؛ منتظر است که شما غفلت کنید، به شما حمله کند. باید همین امشب بروید آنها را تارومار کنید. گفتند: حاضریم یا رسولاللَّه! فرمود: نه؛ فقط کسانی که امروز در جنگ احد بودند، آنها باید بروند… همینها را پیغمبر به خط کرد، بسیج کرد و گفت شماها باید بروید. اینها یک عدهای بودند - خیلی هم نبودند - سوار شدند و راه افتادند طرف همان منطقه، و دشمنی را که کمین گرفته بود، غافلگیر کردند و به او ضربه زدند و تارومار کردند و برگشتند… نه فقط توطئه را خنثی کردند، بلکه یک درآمدی هم برای مدینه و حکومت پیغمبر در سال سوم - که سال جنگ احد است - درست کردند.» ۱۳۸۹/۰۴/۲۳
«همه دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد؛ ولی به مجرّد این که چشممان به غنائم افتاد و دیدیم چهار نفر غنیمت جمع میکنند، ما هم حسودیمان شد، سنگر را رها کردیم و به سمت غنیمت رفتیم، ورق برمیگردد.» ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
? یازدهم تیر مصادف با سالروز وقوع جنگ اُحد در سال سوم هجری قمری
آخرین مهلت ارسال مقالات کوتاه “فضای مجازی - فرصتها و تهدیدها” ۱۵/مرداد/۱۳۹۶