?خلاصه نشست: نشانه شناسی تغییرات در الگوی خواب و بیداری در نسل های اخیر جامعه ی ایران
✅ سخنران: دکتر احمد پاکتچی
♦️ 23 اردیبهشت ۱۳۹۴
? مسئلهی مقاله این هست که اگر ما چیزی بهعنوان الگوی خواب و بیداری داشته باشیم، هر فردی در طول شبانهروز، ساعتی را برای خوابیدن و ساعتی را نیز برای بیدار شدن انتخاب میکند. قطعاً من نمیخواهم یک الگوی واحد برای تمام نسل در نظر بگیرم و بگویم همهی افراد یک ساعتی را برای خوابیدن و بیدار شدن در نظر میگیرند، بلکه مقصود صحبت از الگوی غالب است.
? من در این جا به بحث آدلر روانشناس اتریشی اشاره میکنم که اولین بار اصطلاح «سبک زندگی» را به کار برد. او در سال ۱۹۲۰ وقتی این اصطلاح را به کار برد، اشاره کرد که سبک زندگی ناظر است بر عملکردهای عادتمحور و متعارف که یک فرد انسانی در زندگی خود با آن خو میگیرد، بخشی را یاد میگیرد و بخشی را نیز با امیال خود سازمان میدهد. به نظر او سبک زندگی در فاصلهی ۴ تا ۵ سالگی شکل میگرفت (البته سبک زندگی به معنای روانشناختی مورد نظر او است). من میخواهم این نکتهی روانشناسی را به نشانهشناسی بیاورم و مسأله را در حد گروههای اجتماعی بررسی کنم نه در حد افکار. روی قید «عملکردهای عادتمحور و متعارف» که بحث خوبی هم دکتر شعیری داشتند، تأکید میکنم. تأکید دیگر بنده روی دو عامل سبک زندگی است، بخش «آموختنی» سبک زندگی و بخش «تغییر» در آن (با عنوان سازماندهی آن با امیال خود)؛ بدین معنی که انسانها بخشی از سبک زندگی را از نسل قبل خود میآموزند و در جایی آن را با امیال خود تطبیق میدهند.
? اگر این خود را فردی در نظر نگیریم و گروهی در نظر بگیریم؛ یعنی داریم در مورد یک نسلی صحبت میکنیم که امیالی دارد و میخواهد سبک زندگیاش را با آن امیال وفق دهد.
? «بخش آموختنی» بر اساس الگوهای روانشناختی از ۵ سالگی به نقطهی مطلوبی میرسد و این بخش از ۵ سالگی تا ۱۴ سالگی ادامه خواهد داشت. در سن ۱۵ سالگی افراد وارد مرحلهی خودشناسی میشوند؛ یعنی درست زمانی که دورهی نوجوانی آغاز میشود و افراد برای خود جایگاه اجتماعی قائل میشوند، انطباق دادن و سازماندهی با امیال اهمیت پیدا میکند؛ اینجاست که فرد امیال خودش را به رسمیت میشناسد و تا این زمان که تنها میآموخته و تقلید میکرده است، در این مرحله در سبک زندگیاش تغییراتی رخ میدهد.
❇️ اگر ما موضوع را در بحث روابط بیننسلی ببریم، یعنی آن نسلی که ما مرحلهی آموختنی سبک زندگی را از آن آموختیم، این مقبولیت و عرف را به وجود آورده و حالا این نسل جدید که وارد مرحلهای شده است که فقط نمیخواهد بیاموزد، بلکه میخواهد سبک را بر اساس امیال خودش تغییر دهد، وارد عملکردی دیگر میشویم و در واقع تعارض بین «مطلوبیت گروهی» و «مقبولیت عرفی» ایجاد میشود که تنها یک تفاوت این جا وجود دارد: مقبولیت عرفی در موقعیت قدرت قرار دارد و مطلوبیت گروهی در موقعیت مغلوب؛ یعنی هنوز در جایگاه قدرت قرار ندارد، اما در حال مقاومت کردن است، همان بحث قدرت و مقاومتی که در مباحث تحلیل گفتمان انتقادی با آن مواجه هستیم.
♦️ما از چه روش و چارچوب نظری برای مطالعه استفاده میکنیم؟ من دو روش و چارچوب نظری انتخاب کردم؛ یکی «بومیسازی الگوهای رژیمهای روزانه و شبانه» که از سوی ژیلبرت دوران ارائه شده است و دکتر عباسی نیز آن را در ایران مطرح کرده است و دیگری «کاربرد الگوی دورههای نشانهای» که بنده از چند سال پیش این بحث را ارائه دادهام.
? ژیلبرت دوران که الگوی رژیمهای روزانه و شبانه را در کتاب معروف خود در سال ۱۹۶۰ ارائه داده است، فعالیتهای یک انسان را به دو قسمت روزانه و شبانه تقسیم میکند. اگر خیلی خلاصه بخواهم در مورد آن صحبت کنم؛ در واقع وقتی ما از رژیم روزانه سخن میگوییم به فعالیتهایی برمیگردد که من به دنبال به دست آوردن چیزی هستم که ندارم و رژیم شبانه، رژیم چالشی نیست بلکه رژیم استراحتی است و در واقع من به دنبال لذت بردن از چیزهایی هستم که دارم.
✅ در واقع دعوایی که بر سر خواب و بیداری است بر اساس تغییراتی است که در هر نسل اتفاق افتاده است. وقتی چراغبرق نیست مردم کاری ندارند که بیدار بمانند، مگر زیر نور گردسوز چقدر میتوان بیدار ماند؟ ساعت خواب و بیداری زود آغاز میشود و زود نیز تمام میشود. وقتی چراغ میآید افراد وقت بیشتری دارند تا بیدار بمانند و از شب لذت بیشتری ببرند، اگرچه هنوز چیز زیادی برای سرگرم شدن وجود ندارد. وقتی رادیو وارد میشود داستان خیلی متفاوتتر میشود، بههرحال رادیو برنامهی شب دارد، موسیقی، قصهی شب و انواع تفریحات دیگر. تلویزیون که میآید خیلی از کسانی که حوصلهی رادیو گوش کردن را نداشتند، عادت میکنند که حتماً تلویزیون ببینند؛ این مسائل به طور دائم ساعتهای خواب و بیداری را تغییر میدهد. تحقیقات نشان میدهد که مثلاً فیسبوک و علاقهی کاربران آن چقدر روی این موضوع تأثیر داشته است و همینطور فناوریهای جدیدتر که امروز دنیای ما را فراگرفتهاند.
? آیا از این الگو بهعنوان یک اعتراض فردی استفاده میکند یا جمعی و نسلی؟ اگر اعتراض شخصی باشد به هیچ نتیجهای نخواهد رسید، چون گفتمانساز نخواهد بود، زمانی گفتمانساز خواهد شد که به یک همآوایی دست پیدا کند. این اعتراض به الگوی سبک زندگی چقدر ایجابی و چقدر سلبی است؟ اگر هرکس یک الگوی متفاوت در مورد خواب و بیداری ارائه دهد به یک سبک زندگی همگرا منجر نخواهد شد، اما اگر اعتراض این نسل جدید به الگوی خواب و بیداری از یک قاعده و قانونی برخوردار باشد کاملاً توانایی این را دارد که در برابر قاعدهی نسل قبلی مقاومت کند.
??? نتیجه:
1️⃣ به اعتقاد بنده در تغییر الگوی ساعت خواب و بیداری نسل جدید، ما با دو عامل مواجه هستیم، عاملی که تحت تأثیر فناوریهاست و حاصل دوم این فناوریها، افزایش رژیم شبانه نسبت به رژیم روزانه در زندگی کلی انسان است که این یک روند تدریجی بوده که حداقل اتفاقات مهمی را در طول یک قرن گذشته در ایران به وجود آورده است و اختصاص به نسل حاضر ندارد، در واقع یک روند رو به بالاست و این یک عامل با یک نوع تأثیر است.
2️⃣ برای گروهی که در فضای عدم تعهد هستند (خانوادهای دارند که هزینههای آنان را تأمین میکند و اصلاً برای آنها مهم نیست زندگی چگونه میگذرد) ما در اینجا با پدیدهی عدم جبران مواجه هستیم. اما در دورهی غلبهی نسلی، بعد از این که این نسل از آن مرحلهی پرچالش خودش عبور میکند عملاً خودش به قدرت غالب تبدیل میشود و در چالش با نسل جدید خودش قرار میگیرد که ممکن است قدری با فناوری جبران کند؛ طوری که ما نیز در حال همین کار هستیم، با رایانه قسمتی از کمکاری خود را جبران میکنیم.
3️⃣ قسمتی از مسأله نیز تعدیل برنامهی زندگی است؛ یعنی ممکن است که نسل جدید وقتی غالب میشود بیاید و ساعات را جابهجا کند، چنانچه که در خیلی از کشورهای جهان ما شاهد آن هستیم؛ مثلاً جابهجا کردن ساعت ۸ به ۹ امری است که بهعنوان عرف جا افتاده است و در همه جا اعمال میشود. ایندست از اتفاقات، اتفاقاتی است که برای جبران کردن این جابهجاییها میتواند اندیشیده شود.
? متن پیاده شده ی سخنرانی :