مرحوم علاّمه مجلسي رحمة اللّه تعالي عليه، به نقل از يكي از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام به نام محمّد بن سنان حكايت كند: از حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم شنيدم، كه در جمع اصحاب خود ميفرمود: روزي شخصي به محضر مبارك پيامبر اکرم صلّي اللّه عليه و آله وارد شد، در حالي كه حضرت روي حصيري دراز كشيده بود و سر مبارك خود را بر بالشي از ليف خرما نهاده بود و استراحت ميكرد. همين كه پيامبر خدا صلّي اللّه عليه و آله، متوجّه ورود آن شخص گرديد، از جاي خويش بلند شد و نشست و خواست دستي بر صورت و بدن خود بكشد كه آن شخص مشاهده كرد كه حصير بر بدن مبارك حضرت و نخهاي ليف بر صورت نورانيش اثر گذاشته است.
با خود گفت: قيصر و كسري روي پارچههاي ابريشمي و مخمل ميخوابند و هنوز به اين زندگي تشريفاتي كه دارند راضي و قانع نيستند، ولي شما با اين مقام والا و عظيم بر روي حصير مينشيني و بر ليف خرما ميخوابي؟! و چون رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله، متوجّه افكار آن شخص شد، او را مخاطب قرار داد و فرمود: توجّه داشته باش كه ما از آنها بهتر و برتريم. به خدا قسم! ما با دنيا و اشياء آن رابطه اي نداريم.
چون مَثَل ما در اين دنيا همانند سواره اي است كه بر درختي سايه دار عبور كند، سپس جهت استراحت كنار آن درخت فرود آيد و زير سايه اش بنشيند؛ و چون به مقدار كافي استراحت كرد آن را رها كند و به دنبال مقصد خويش به راه افتد.
منبع:
بحارالا نوار: ج ۱۶، ص ۲۸۲، ح ۱۲۹
@womenhc