??پيامبر اکرم وظايف متعدد و شئون مختلفي داشتند. اولين وظيفهشان ابلاغ #رسالت بود (وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ). در اين مرحله ميبايست شناخت و بينش صحيح را به مردم آموزش دهند.
??در چنين مقامي اکراه و الزام اصلاً معنا ندارد. در اين مرحله مردم بايد حق را بفهمند و حجت برايشان تمام شود (رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ).
?? بعد از ابلاغ رسالت اگر عدهاي اين #شريعت را پذيرفتند و بنا گذاشتند که به احکام اين شريعت عمل کنند، در اين صورت پيامبر وظيفه ديگري پيدا ميکنند و آن #مديريت_جامعه_اسلامي است.
??وظيفه اول جنبه تعليمي دارد و وظيفه دوم جنبه اجرايي. بخش عمده احکام اسلام مربوط به مسائل اجتماعي است و مسائل اجتماعي نياز به مجري، مدير و رهبر دارد. اين وظايف عيناً در جانشين او هم پيدا ميشود. پس اولين وظيفه جانشين پيغمبر بيان احکام و اتمام حجت با مردم است. در اين مرحله ممکن است مردم حرف او را #قبول_نکنند؛ در اين صورت او وظيفه ديگري نخواهد داشت؛ اما اگر مردم قبول کردند و گفتند: ما حاضريم دستورات شما را عمل کنيم، در اين صورت او وظيفه ديگري پيدا ميکند و آن مسأله #امامت_عملي_و_اجرايي است.
??آنجا که اميرالمؤمنين ميفرمايند: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِر … لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا؛اگر کساني حاضر نشده بودند و قول نداده بودند که من را ياري کنند، خلافت را رها ميکردم» اشاره به وظيفه دوم است. البته #مشروعيت اين وظيفه قبلا از طرف خدا تعيين شده بود؛ اما چون قبل از اين، مردم ايشان را ياري نميکردند او هم وظيفهاي نداشت.