? می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
? شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
? با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
? ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
? مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
? ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
? دور محرابت نمیبیند ملائک را مگر؟
? با چه رویی دارد این شمشیر میآید فرود
? ساقیا در سجده هم جام شهادت میزنی
? اولین مستی که میخوانی تشهد در سجود
? کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
? تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
? رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
? از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
? در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود
? دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود
? بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
? میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود
? با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
? شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
#قاسم_صرافان