? نمونهای از قشریگری در عمل به احکام دینی
?لباس اسلام را به دو شکل میشود به تن کرد: یک شکل اینکه یک امر بیخاصیت بیمغز جلوه کند و شکل دیگر اینکه معنیدار باشد.
?یکی از رفقا نقل میکرد که من یک وقتی گرفتاری بسیار شدیدی داشتم. برای انجام یک کار خیلی کوچک که اصلا زحمت هم نداشت ولی برای من ارزش فوقالعادهای داشت، به یکی از رفقا مراجعه کردم. او در جواب گفت که من الآن باید به نماز جماعت بروم.
?اگر در اینجا انسان بگوید اسلام که این همه به نماز جماعت توصیه کرده است ارزش قضای حاجت یک مسلمان را از بین برده است، این غلط است. مگر برای خدا فرق میکند که ما نماز تنها بخوانیم یا نماز جماعت؟ اسلام که گفته است نماز با جماعت خوانده شود برای این است که مردم در آن حالی که حالت روحانیت و معنویت است، چشمشان به صورت یکدیگر بیفتد و به اوضاع یکدیگر رسیدگی کنند.
?اینکه گفتهاند اگر نماز را به جماعت بخوانید این مقدار ثوابش زیاد میشود، برای این است که شما را به یکدیگر مهربانتر میکند، در قضای حوایج یکدیگر ساعیتر میکند؛ یعنی نماز را به جماعت خواندن، پوستهای است که مغزی در آن نهفته است. مغز آن، عواطف اجتماعی و علاقهمند بودن به سرنوشت دیگران است.
?اینها دلالت میکند بر اینکه اسلام پوستی دارد و مغزی، ظاهری دارد و باطنی. پس تفقّه لازم دارد. تفقّه این است که انسان «معنی» را به دست بیاورد.
? استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص142
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
@motahari_ir